niniloveman

نمیدونم چی بنویسم

سلام نی نی جون. نمیدونم چی بنویسم.امروز تولد اقا  امام رضا(ع) هست.مامانی ، هم دلم گرفته و هم نه. عزیزم مامانی تحت درمانم.فقط از خدا میخوام که زودتر جواب همه ازمایشها اماده بشه و همچنین من و بابا سالم سالم باشیم. از خدا میخوام که همه مریضها رو شفا بده. از خدا میخوام که همه کسایی که ارزوی مادر شدن رو دارن به زودی دامنشون و سبز کنه. از خدا میخوام که این سرماخوردگی که 3 ماهه تو بدنمه زودتر بره و دیگه برنگرده. از خدا میخوام که سلامتیمو کامـــــــــــــــــــــــــــــــــــل بهم برگدونه.  امین.  ...
21 آبان 1392

دکتر

سلام مامانی جونم.سلام جیگرم. ببین کار من و بابایی به کجاها کشوندی.قربونت برم.راضیم به رضای خدااااااااااااا. جیگر من میدونی امروز چه روزی بود؟ روز سالگرد ازدواج من و بابایی.هورااااااااااااااااااااا. من و بابایی امروز رفتیم دکتر.من خیلی منتظر این روز بودم.بلاخره از راه رسید. اقای دکتر هم برای مامانی کلــــــــــــــــــــی ازمایش نوشته و عکس رنگی.  وایـــــــــــــــــــی مامانی فکرشم نمیکردم که کارم به اینجاها برسه. ولی من به خاطر شما جیگر طلا هر کاری میکنم تا سالم بیای تو دلم. دوستت داریم.یه دنیاااااااااااااااااااااااااا.   ...
15 مرداد 1392

خوش شانسی

سلام نینی گلم.خوبی همه چیزم؟ بعد از دومین سقطم خیلی سر درگم بودم که پیش کی برم دکتر و کلی پرس و جو کردم.البته پرس و جوهام مال قبل بود. بین 2 تا دکتر شدیدا مونده بودم سر دوراهی. دکتر محسن معینی یا دکتر بزرگ علوی. که هر دو هم از پزشکهای حاذقی هستن. دکتر بزرگ علوی رو دیده بودم.چون همون موقع که من و بابایی تصمیم گرفته بودیم که یه فرشته رو زمینی کنیم رفته بودیم پیشش.ولی اون موقع خیلی زود بوده برای رفتنمون و دکتر بهمون گفت هر وقت بعد از 3 ماه فرشتتون نیومد بیایید پیش من. ولی دکتر معینی رو اصلا ندیدم فقط عکسشو دیدم.به نظر مهربونه.                 تعریفشو خیلــــــــــــــــــ...
30 تير 1392

انتظار از خرداد تا شهریور برای اومدن شما تو دلم

ماه اول که خرداد بود گذشت و شما نیومدی. ماه دوم گذشت و بازم شما نیومدی تو دل مامانی. ماه سومممممممممممممم اخ جووووووووووووووون انگار اومدی دیگه.وای خدا یعنی میشه. مامانی بعد از 39 روز رفتم بیبی چک خریدم.مطمئنم که دیگه اومدییییییییی تو دلم.اخه مامانی سابقه این همه تاخیر نداشته.دیگه دل تو دلم نبود.صبر کردم تا صبح بشه و بابایی بره سرکار.وقتی بابایی خداحافظی کرد و در و بست من پریدم .دل تو دلم نیست. رفتم چک کردم .ولی................. .نخیرررررررررررررررررر جواب منفی بود. خیلی ناراحت شدم. اخه خیلی مطمئن بودم.باورم نمیشد.اخه شنیده بودم این بیبی چکها امکان داره اشتباه کنن.دلمو به همین خوش کردم و منتظر موندم. یه شب که من...
30 تير 1392

توام رفتی و من و بابایی و تنها گذاشتی

امروز خیلی دلم گرفته.خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی. میدونی چرا؟ چون توام مثل (خواهری یا داداشی) رفتی و مارو تنها گذاشتی. بعد از 24 روزی که من خونه مامان بزرگ استراحت مطلق بودم.فهمیدم که تو هم داری میری.اون روز خیلی برام سخت بود.خیلی ناراحت بودم.هم از خودم هم خدا جون.کلـــــــــــــــــــــی گریه کردم. کلی با خدای خودم حرف زدم.که چرا دوباره این بلا سرم اومد. اخه بعد از نینی اولی از خدا خواسته بودم هروقــــــــــــــــــــت که میخواد به من و بابا نینی ناز بده،نینی سالم و صالح بده.ولی............ . نمیدونستم چی بگم واقعا.بعد از کلی گریه زاری به خودم اومدم و کلی از خداجون تشکر کردم. خدایا بابت تمام داده ...
30 تير 1392

حساب کتاب مامانی برای اومدن شما و کلــــــــــــــی ذوق و شوق

عزیزم سلام. نینی مامان سلام. نینی جونم روزی که مامانی فهمیدم شما اومدی تو دلم از ذوقم رفتم تقویم و اوردم و تمام هفته های بارداری و توش نوشتم.هفته 6 که قراره صدای قلب نازتو بشنوم. هفته 12 که معلوم میشه عشق مامان و بابا دخمل طلاست یا پسمل بلا. تمام هفته هااااااااااااااااااا تا ........... هفته 38 که میخوای بیای بغلم.به حساب مامانی میشه 24 دی .روز ولادت حضرت محمد(ص) چه روز قشنگی هست و قشنگتر هم میشه.  وایییییییییییی نمیدونی چه قدر خوشحالم.منتظرم زودتر ببینمت.  ...
15 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به niniloveman می باشد